خلاصه کتاب یک نابغه بسیار با ثبات
بخشی از کتاب یک نابغه بسیار با ثبات:
«اتاق در سکوتی سنگین فرو رفته بود. ترامپ، که در راس میز ایستاده بود، با حرکاتی شدید و عصبی به سرزنش ژنرالهای نظامی و تیم امنیت ملی خود پرداخت. با خشم فریاد زد: «شما همه بازندهاید! دیگر نمیدانید چطور باید برنده شوید.» صورتش از شدت عصبانیت سرخ شده بود. او مستقیم به سمت جیمز متیس، وزیر دفاع خود، اشاره کرد و با لحنی تند گفت: «تو زیادی محتاطی. زیادی ترسویی. به همین دلیل است که به ما احترام نمیگذارند.» سکوتی سنگین بر اتاق حاکم شد. این افراد، از بالاترین مقامات کشور بودند، کسانی که تمام زندگی خود را وقف خدمت به ملت کرده بودند، و حالا مثل دانشآموزانی خطاکار مورد توبیخ قرار گرفته بودند.
بعد از مکثی طولانی، یکی از ژنرالها سعی کرد پیچیدگیهای دیپلماسی بینالمللی را توضیح دهد و بر اهمیت اتحادها و استراتژیهای بلندمدت تاکید کند. اما ترامپ حرف او را قطع کرد و گفت: «نمیخواهم بشنوم. من از همه شما باهوشترم. من یک امپراتوری تجاری چند میلیارد دلاری ساختهام. من معاملات را میشناسم. من مردم را میشناسم. این کار سختی نیست!» تنش در اتاق به وضوح حس میشد. افراد حاضر نگاههایی مضطرب با یکدیگر رد و بدل میکردند. برای آنها، مسئله فقط این کلمات نبود که آزاردهنده بود، بلکه بیتوجهی کامل به تخصص و تعهدشان بود که به شدت دردناک بود. این جلسه، مانند بسیاری از جلسات دیگر، به نمادی از ریاستجمهوریای تبدیل شد که با سرپیچی از اصول مرسوم و هرجومرجی که اغلب به دنبال داشت، تعریف میشد.»
تعداد مشاهده: 10 مشاهده
فرمت فایل دانلودی:.zip
فرمت فایل اصلی: PDF
تعداد صفحات: 22
حجم فایل:0 کیلوبایت